زمانی که میترسیم چه اتفاقی رخ می دهد؟
ترس چیست ؟ آیا هرگز تعجب نکردهاید که چرا وقتی میترسید، قلب شما تندتر میزند؟
میدانیم که انسان دارای حالاتی است که بعضی اوقات به صورت احساسات، هیجانات، خودش رو نشون میده این احساسات و هیجانات جنبه مثبت و منفی دارند. طوری که غم یا شادی، امیدواری یا ناامیدی را در بردارد. اما وقتی به موضوع ترس و وحشت میرسیم منو شما درباره احساسات و عواطف صحبت میکنیم که جنبه مثبت و خوبی ندارد، پس باید با آنها آشنا شد و برای آن ها کاری کرد. چون انرژی روانی ما رو میگیره. ترس یکی از احساسات خیلی خیلی قدیمی که، برای انسان ها حتی حیوانات وجود داشته.
در واقع ترس یک احساس ناخوشایند است که به دلیل جود یک تهدید واقعی یا غیر واقعی بوجود می آید.
اگرچه ترس احساس ناخوشایندی است، اما واکنش طبیعی و ضروری بدن ما به تهدیدات است. ترس ممکن است در برابر هر چیزی از جمله حوادث طبیعی، حوادث ناگوار، بیماری های خطرناک، حوادث رانندگی و… بروز پیدا کند.
در برخی موارد، ترس میتواند به ما کمک کند تا از خطرات فرار کنیم ولی در بعضی موارد ممکن است باعث شود که از انجام کارهایی که در واقع خطری ندارند، پرهیز کنیم. مثلا، من هربار که باید به جلسه ی کاری بروم، ترسیده و نگران می شوم که شاید نتونم به خوبی عمل کنم و این ترس باعث میشه که قبل از رفتن به جلسه، ساعت ها درگیر فکر و تلاش برای آمادگی بهتر شوم.
از آنجایی که ترس یک احساس طبیعی است، نباید تلاش کنیم که آن را کاملاً از بین ببریم، بلکه باید یاد بگیریم که آن را در کنترل داشته باشیم. در این مقاله، به بررسی انواع ترس، علائم آن، و واکنش های بدنی آن خواهیم پرداخت.
واکنش بدن در هنگام ترس چیست ؟
وقتی که انسان ترسیده یا در وضعیت تهدید قرار گرفته، سیستم عصبی او واکنشی مبتنی بر استرس را به راه اندازی میکند. این واکنشات شامل ترشح هورمونهای استرس مانند آدرنالین و کورتیزول، افزایش نفس، افزایش ضربان قلب، افزایش فشار خون، افزایش جریان خون به عضلات و کاهش جریان خون به دیگر بخشهای بدن میشود. همچنین، دستگاه گوارش که شامل معده، روده و مری، که به طور معمول توسط سیستم عصبی همراه بااسترس کنترل میشود، ممکن است در برخی افراد به هم بریزد، باعث احساس تهوع یا استفراغ شود. همه این تغییرات جسمی، از اعماق داخل مغز تا تمام عضلات پاها، در عرض چند ثانیه اتفاق میافتد. علاوه بر این، هنگامی که فرد ترسیده است، او ممکن است واکنشهای جسمانی مانند لرزیدن، عرق کردن، تپش قلب، تنگی نفس، درد در قفسه سینه و یا درد در شکم را تجربه کند. همچنین، افزایش سطح هورمونهای استرس در بدن ممکن است باعث ایجاد احساس اضطراب، ترس، خشم و یا احساسات دیگری شود. در کل، واکنش بدن هنگام ترسیدن به شدت و نوع ترس فرد بستگی دارد و ممکن است برای هر شخص متفاوت باشد.
همه این واکنشها باعث میشود که بدن آماده به هجوم یا فرار از موقعیت تهدید کننده شود. به طور کلی، واکنش فیزیولوژیکی به ترس به دلیل فعال شدن سیستم عصبی همراه با ترشح هورمونهای استرس است.
منشاء ترس کجاست ؟
بزارید یه نکته بگم بهتون نیازی نیست که ما مدام به فکر این باشیم که چجوری از خودمون در برابر واکنش هایی که دربدنمون میوفته محافظت کنیم، چون سیستم عصبی خود به خود در برابر خیلی از واکنش ها از ما محافظت میکند.
سیستم عصبی به دو بخش تقسیم میشه: سیستم عصبی پاراسمپاتیک (سیستم استراحت و هضم) و سیستم عصبی سمپاتیک (سیستم مبارزه یا پرواز). غدد فوق کلیوی شما آدرنالین را ترشح میکنند. جریان خون به لوب فرونتال مغز شما، که وظیفه تفکر و برنامهریزی منطقی را بر عهده دارد، کاهش مییابد و قسمتهای عمیقتر و حیوانیتر مغز شما – از جمله آمیگدال – را به دست میگیرد. مانند یک حیوان که سعی میکند از خورده شدن توسط یک شکارچی جلوگیری کند، تمام منابع بدن شما به سمت یک هدف معطوف میشوند: زنده ماندن.
در هنگام ترس ضربان قلب و فشار خون شما افزایش پیدا میکند، شبکیه چشم شما گشاد میشوند، بنابراین میتوانید تهدید را با وضوح بیشتری ببینید. بعضی از افراد ممکن است وقتی میترسند، عرق کنند و برافروخته شوند یا احساس سرما کنند. به این دلیل است که خون از اطراف بدن به سمت عضلات داخلی بزرگتر میرود.
انواع ترس
ترس به شکل های مختلفی پیدار می شود. انواع ترس عبارتند از:
1.ترس های ساده یا اختصاصی: شایع ترین نوع ترس است که طی آن فد از مواجهه با بعضی موقعیت ها، فعالیت ها یا اشیاء اجتناب میکند، بعضی از حیوانات ( عنکبوت، موش، مارمولک و…)، ارتفاع، دریا، خون، مرگ و…ترس از مکان های بسته و باز و…
2.ترس های اجتماعی: این نوع ترس در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن، غذا خوردن و… است و معمولا نشانه های آن سرخ شدن یا لرزش صدا و … در برابر جمع است و با خجالت ساده تفاوت دارد. این حالت مانع شناخت افراد جدید می شود و فرد را منزوی و گوشه گیر میکند.
مارکس در این باره میگوید:« این نوع ترس، ارتباط مورد توجه قرار گرفتن یک فرد دارد، نه قرار گرفتن در جمعیتی که احساس ناشناخته بودن را به همراه دارد. این افراد به نظاره شدن توسط دیگران حساس هستند و تا هنگامی که هیچکس آن ها را نظاره نمیکند، کارهای خودشان را به خوبی انجام می دهند.
3.فوبیا: فوبیا یک نوع اختلال اضطرابی است که با ترس شدید و بیش از حد از یک شیء خاص همراه است.
وقتی ترس ها و اضطراب ها پایدار باشند و در فرد باقی بمانند، غیرقابل کنترل می شوند و مشکلات زیادی ایجاد می کنند. در واقع فوبیا ترسی غیر منطقی و مفرط است، طوری که فرد احساس میکند نمیتواند مدیریتش کند و باعث محدودیت های جدی در زندگی فرد میشود. فوبیا میتواند در هر سنی و در هر جنسیتی رخ دهد و میتواند به دلیل یک تجربه ناخوشایند در گذشته، مثل تجربه یک تصادف، یا به طور ناشناخته ایجاد شود.
البته ترس انواع دیگری دارد چون: سر و صدا، محرک شدید و ناگهانی، ترس از غریبه ها، ترس از اشیاء ناشناخته، ترس های طبیعی از باد و طوفان و رعد و…، ترس از مدرسه، ارتفاع، امتحان، رانندگی.
اضطراب ناشی از ترس چیست ؟
ترس به عنوان یک واکنش طبیعی و فیزیولوژیکی برای حفظ امنیت شخصی ما بسیار مفید است. اما همانطور که هر چیز دیگری در زندگی، در صورت بالا بردن میزان خود به شکل غیرقابل کنترل، میتواند برای بدن مضر شود و ترس نیز همینطور است. به عنوان مثال، ترس مزمن ممکن است باعث افزایش سطح هورمون استرس در بدن شود که میتواند به مشکلات سلامتی مانند افزایش فشار خون، اضطراب، افسردگی، کاهش سیستم ایمنی بدن، مشکلات قلبی و عروقی و غیره منجر شود.
همچنین، ترس میتواند باعث رفتارهای نامناسب و خطرناک شود که ممکن است به آسیب و صدمات جسمی و روانی منجر شود. بنابراین، ترس را باید به عنوان یک واکنش طبیعی در برابر تهدیدات در نظر گرفت، اما اگر ترس مزمن شود و نیاز به مداخله یک فرد متخصص دارید.
از نظر روانپزشکی؛ «اضطراب یعنی: ناآرامی، ترس و هراس ناخوشایند و پیش رونده با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناسایی نیست. اما نقش عمده ای در آسیب شناسی روانی بازی میکند. به عبارت دیگر، اضطراب به صورت «هراس و تشویش بدون هیچگونه دلیل آشکار» تعریف می شود. معمولا زمانی اتفاق می افتد که هیچ گونه خطری امنیت و سلامت فرد را تهدید نمیکند، ولی فرد فکر میکند با یک تهدید جدی روبه رو است و باعث می شود فرد از آن موقعیت فرار کند. قلب او به شدت می تپد، بدن او عرق میکند و کلیه سیستم بدنش دچار اختلال می شود.
برخی از این اضطرابها در واقع میتوانند خوب باشند و باعث هشیاری شما شوند. برای مثال تنهایی بیرون رفتن در هنگام شب لزوما خطرناک نیست، اما هشداری به شما داده شده که اگر با یک شخص دیگری بیرون بروید و تنها نباشید، میتواند شما را از خطر احتمالی دور نگه دارد.
فروید اضطراب را ترس بی هدف توصیف کرده است. همچنین او اضطراب را جزء مهمی از نظریه شخصیت خود ساخت و تاکید کرد که اضطراب اساس ایجاد رفتار روان رنجور و روان پریش است. او اظهار داشت که نمونه نخستین تمام اضطراب ها، ضربه تولد است. البته فروید اضطراب را تهدیدی برای خود به حساب می آورد.
اضطراب وجه لاینفک زندگی انسان است. اما اضطراب هم میتواند خوب و هم می تواند مضر باشد. برای مثال با وجود ترس، شما آنقدر نگران هستید که تا پروژه را به اتمام نرسانید، کاری دیگر را نمیتوانید به انجام برسانید. این زمانی است که دیگر اضطراب “خوب” نیست. اما اگر اضطراب باعث بشه شما هشیارتر از قبل عمل کنید این اضطراب خوب است.
پاسخ جسمی اضطراب بسیار شبیه ترس است، اما شدتش کمتر از ترس است. برای همین گاهی ممکنه اضطراب را با ترس اشتباه بگیریم.
انواع اضطراب
اضطراب عبارتند از:
۱. اختلال اضطراب عمومی (Generalized Anxiety Disorder): در این نوع اضطراب، شخص برای مدت طولانی از نگرانیهای بیش از حد رنج میبرد و علائمی مانند تنگی نفس، خستگی، بیخوابی، تنش عضلانی و افزایش ضربان قلب و اختلال در تمرکز و حافظه دارد. این حالت به مرحله مقاومت استرس شباهت دارد.
۲. اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder): در این نوع اضطراب، شخص از مواجه شدن با موقعیتهای اجتماعی مثل سخنرانی، دیدارهای رسمی یا گفتگو با افراد ناشناس نگران است و ممکن است علائمی مانند افزایش ضربان قلب، تعریق، تنگی نفس و ترس از شرمساری داشته باشد.
۳. اختلال اضطراب وسواسی-اجباری (Obsessive-Compulsive Disorder): در این نوع اضطراب، شخص ایدهها و تصورات مزاحمی (وسواس) دارد و به مجموعهای از رفتارهای تکراری و غیرضروری (اجبار) روی میآورد که برای کنترل آن ایدهها و تصورات مزاحمی استفاده میشوند. به عبارتی فرد افکار یا اعمالی را برخلاف میل خود تکرار میکند.
۴. اختلال اضطراب پانیک (Panic Disorder): در این نوع اضطراب، شخص برای مدت کوتاهی، ناگهانی، تندتند ترس و اضطراب بیدلیل دارد که میتواند با علائمی مانند تنگی نفس، درد قفسه سینه، تعریق و احساس ناتوانی و تپش شدید قلب، لرزش، گیجی، عدم تعادل همراه باشد.
۵. اختلال تنش پس از سانحه (Post-Traumatic Stress Disorder): در این نوع اضطراب، شخص پس از تجربه یک حادثه تلخ مانند تصادف، جنگ یا تجربه خشونت، به طور مداوم با خاطرات و تجربیات ناخوشایند این حادثه مواجه میشود.
تشخیص انواع اختلالات اضطراب بر اساس علائم و نشانههایی که شخص دارد، توسط پزشکان و متخصصان روانشناسی انجام میشود. درمان این اختلالات نیز شامل مداخلات رواندرمانی، داروها و تغییر در سبک زندگی و مدیریت استرس میشود.
در مغز چه اتفاقی میافتد وقتی ما احساس ترس میکنیم؟
وقتی که فرد با تهدید یا خطری مواجه میشود و میترسد، این احساس در قسمتهای مختلف مغز ایجاد میشود. قسمتهای مختلف مغز از جمله هیپوکامپ، آمیگدالا و قشر پیشانی در واکنش به تهدید مشغول به کار میشوند.
آمیگدالا یک قسمت کلیدی از سیستم لیمبیک مغز است که در پردازش هیجانات مختلف، از جمله ترس، نقش دارد. وقتی که آمیگدالا با یک تهدید روبرو میشود، این قسمت از مغز به سرعت به قسمتهای دیگر مغز اعلام وضعیت میکند، که منجر به واکنشهای بدنی شدید، مانند افزایش نفس، تپش قلب و افزایش فشار خون میشود.
هیپوکامپ، بخش دیگری از مغز است که در پردازش حافظه و یادگیری نقش دارد. در برخی موارد، تجربه ترس میتواند منجر به ایجاد حافظههای تقویت شده از تهدیدات شود، که این حافظهها ممکن است به شکل ناخودآگاه و بدون اطلاع ما در ذهن ما ذخیره شوند. هیپوکامپ با آمیگدال ارتباط نزدیکی دارد. هیپوکامپ و قشر جلوی مغز به مغز کمک میکنند تا تهدید درک شده را تفسیر کند. آنها در پردازش سطح بالاتر از متن دخیل هستند، که به یک شخص کمک میکند واقعیت یک تهدید درک شده را تشخیص دهد. به عنوان مثال، دیدن یک شیر در طبیعت میتواند یک واکنش ترس شدید ایجاد کند. اما دیدن همان شیر در یک باغ وحش بیشتر ناشی از حس کنجکاوی و فکر کردن در مورد شیر است.
قشر پیشانی، بخش دیگری از مغز است که در تصمیمگیری و کنترل رفتار نقش دارد. وقتی که فرد با تهدید مواجه میشود، قشر پیشانی به عنوان قسمتی از سیستم آمادگی جسمانی درگیر میشود و در تصمیمگیریهای مربوط به مواجهه با تهدید و یا فرار از آن، نقش دارد.
در کل، وقتی که فرد ترسیده است، قسمتهای مختلف مغز در پردازش ترس و واکنشهای بدنی به آن، به کار میروند. در هنگام ترسیدن نقص هایی در سیستم عصبی رخ میدهد که عبارتند از:
– نقص سیستم ایمنی
– اختلال عملکرد سیستم غدد درون ریز
– تغییرات سیستم عصبی خودمختار
– اختلال در چرخه خواب / بیداری
– اختلالات اشتها
– تغییرات در محور هیپوتالاموس – هیپوفیز-آدرنال
– اثرات احتمالی ترس مزمن بر سلامت عاطفی
مولر گفت، اثرات احتمالی ترس مزمن بر سلامت جسمی شامل سردردهایی که به میگرن تبدیل میشوند، دردهای عضلانی به فیبرومیالژیا تبدیل میشوند، درد بدن که به درد مزمن تبدیل میشود و مشکل در تنفس در تبدیل به آسم است.
عواملی که میتواند باعث ایجاد ترس در افراد شود
عوامل مختلفی میتوانند باعث ایجاد ترس در افراد شوند. ترس خیلی وقتا بهمون آموزش داده میشه، بهمون یاددادن قبل اینکه از خیابون عبور کنیم به اطراف نگاه کنیم، با آتیش بازی نکنیم، با غریبه ها حرف نزنیم، و یاد گرفتیم ریسک نکنیم. در زیر به برخی از این عوامل اشاره میکنم:
1.تجربههای گذشته: تجربه ترسناکهای گذشته، میتواند باعث ایجاد ترس در آینده شود. مثلاً، تجربه یک تصادف خودرو ممکن است باعث ترس از رانندگی در برخی افراد شود.
2.نوع و شدت تهدید: نوع و شدت تهدید، میتواند بر ترس افراد تأثیر بگذارد. مثلاً، یک تهدید بزرگ میتواند بیشترین ترس را در افراد ایجاد کند.
3.عوامل محیطی: عوامل محیطی مانند صداهای بلند، نورهای ناگهانی، محیطهای تاریک و غیره، میتوانند باعث ایجاد ترس در افراد شوند.
4.شرایط جسمانی: شرایط جسمانی مانند خستگی، بیماری، فشار خون بالا و غیره، میتوانند باعث افزایش حساسیت به ترس در برخی افراد شوند.
5.فرهنگ و تربیت: فرهنگ و تربیت، میتوانند نقش مهمی در ایجاد ترس در افراد داشته باشند. مثلاً، برخی فرهنگها به دلیل شرایط تاریخی و فرهنگی، ترس از نوع خاصی را در افراد ایجاد کردهاند.
افراد در مواجهه با ترس متفاوت هستند
واکنش بدن هنگام ترسیدن به شدت و نوع ترس فرد بستگی دارد و ممکن است برای هر شخص متفاوت باشد. در حالی که بسیاری از افراد از موضوعی بسیار وحشت دارند و همان موضوع برای شخص دیگر این ترس را ایجاد نمیکند. اگر فرد تجربه را “بسیار واقعی” تلقی کند، یک واکنش ترس شدید میتواند بر احساس کنترل بر اوضاع غلبه کند. این ممکن است حتی در افرادی که عاشق تجربیات ترسناک هستند نیز اتفاق بیفتد.
چرا فیلم های ترسناک برای برخی از افراد احساس ترس ایجاد نمیکند؟
اگر تجربه دیدن یک فیلم یا یک موقعیت ترسناک به اندازه کافی در مغز عاطفی تحریک نشود، یا از لحاظ شناختی فکری بیش از حد غیرواقعی باشد، این تجربه میتواند احساس خسته کنندگی برای فرد ایجاد کند.
بنابراین اگر مغز عاطفی بیش از حد وحشت کرده و ناتوان از مغز شناختی باشد، یا اگر مغز عاطفی بیحوصله باشد و مغز شناختی بیش از حد سرکوب کننده باشد، فیلمها و تجربیات ترسناک ممکن است چندان سرگرم کننده نباشند. علاوه بر همه سرگرم کننده بودن، سطح غیر طبیعی ترس و اضطراب میتواند منجر به پریشانی و اختلال عملکرد قابل توجهی شود و توانایی فرد را برای موفقیت و شادی زندگی محدود کند.
تقریباً از هر چهار نفر یک نفر نوعی اختلال اضطراب را در طول زندگی خود تجربه میکند و تقریباً ۸ درصد از آنها دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشوند. اختلالات اضطراب و ترس شامل هراس، هراس اجتماعی، اختلال اضطراب عمومی، اضطراب جدایی، PTSD و وسواس فکری است. این شرایط معمولاً در سنین جوانی آغاز میشود و بدون درمان مناسب میتواند مزمن و ناتوان کننده شود و بر مسیر زندگی فرد تأثیر بگذارد. خبر خوب این است که روانشناسان درمانهای موثری دارند که در یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه، به شکل روان درمانی و داروها کار میکنند.
ترس باعث اضطراب و استرس در فرد می شود بنابراین برای مدیریت آن باید شناخت کافی نسبت به این احساس داشته باشیم. یکی از دانشمندان به نام مولر در این زمینه به نتایج جالبی دست یافته و این موقعیت های استرس زا را به چند مرحله تقسیم کرده است.
۳ مرحله قابل پیشبینی بدن برای پاسخ به عوامل استرسزا
مولر ابتدا ۳ مرحله قابل پیشبینی را كه بدن برای پاسخ به عوامل استرسزا از آن استفاده میكند، به عنوان سندرم سازگاری عمومی توضیح داد:
سندرم سازگاری عمومی مولر، یک نظریه در روانشناسی و فیزیولوژی است که توسط هانس سلی مولر در دهه ۱۹۳۰ معرفی شد. این نظریه در مورد پاسخ بدن به استرسها و تنشهای مختلف است.
به طور کلی، سندرم سازگاری عمومی مولر شامل سه مرحله است:
۱. مرحله تحریک: در این مرحله، بدن با ورود به موقعیتی استرسزا، اولین واکنشهایی را نشان میدهد. در این مرحله، سیستم عصبی سمپاتیک باعث افزایش ترشح هورمونهایی مانند آدرنالین و نوراپینفرین و کورتیزول( هورمون استرس) میشود که منجر به افزایش ضربان قلب، فشار خون و تنفس میشود.
۲. مرحله مقاومت: در این مرحله، بدن تلاش میکند تا با استرس مواجه شده، سازگار شود. در این مرحله، بدن با افزایش ترشح هورمونهای استرسی مانند کورتیزول و آلدوسترون، انرژی مورد نیاز برای مقاومت در برابر استرس را تأمین میکند.
۳. مرحله فرسودگی: در این مرحله، بدن از انرژیهای خود استفاده کرده و به دلیل کاهش ترشح هورمون استرس، قابلیت مقاومت در برابر عوامل استرسزا را از دست میدهد. این مرحله ممکن است با علائمی مانند خستگی، خواب آلودگی، کاهش تمرکز و عملکرد، بیماریهای جسمی و روانی و افزایش ریسک ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی همراه باشد.
با توجه به این نظریه، برای مدیریت استرس و پیشگیری از اثرات آن، باید تلاش کرد تا استرس را به حداقلی کاهش داد و به بدن زمان کافی برای بازیابی و استراحت بدهیم. همچنین، فنون مدیریت استرسی مانند تمرینات تنفسی، مدیتیشن و تکنیکهای ریلکساسیون نیز میتوانند در کنترل استرس و پیشگیری از اثرات آن مفید باشند.