طلاق بگیرم یا بخاطر بچم بمونم؟
پیامدهای باهم ماندن والدین متعارض “برای بچهها”
چه اتفاقی میافتد وقتی والدین در یک ازدواج ناراضی میمانند؟
• کنار هم ماندن والدین “برای بچهها” بیشتر از اینکه فایده داشته باشد ضرر دارد.
• دیدن والدین در یک ازدواج ناخوشایند عواقب منفی برای فرزندان دارد.
• عواقب بزرگ شدن توسط یک زوج خوشبخت تأثیرات بلندمدتی بر رفاه کودک دارد.
همانطور که میدانید، تصمیم به طلاق تصمیم سختی است. نتیجهگیری در مورد ماندن یا رفتن معمولاً با حضور کودکان پیچیده میشود، مردم اغلب به این نکته اشاره میکنند که «ما برای بچهها با هم میمانیم» یا «وقتی آنها به دانشگاه بروند، از هم جدا میشویم».
به عنوان فرزند طلاق، میدانم که تصمیم برای ماندن یا ترک، کار آسانی نیست. ملاحظات عاطفی، نگرانیهای مالی، و فشارهای اجتماعی یا فرهنگی، زدن دکمه خروج از ازدواج را، دشوار میکند. با این حال، به عنوان یک محقق، من میدانم که ماندن در یک ازدواج متعارض یا ناخوشایند میتواند چه پیامدهای مخربی برای فرزندان داشته باشد.
زمانی که من برای اولین بار کارم را به عنوان استاد شروع کردم، به خوبی به یاد میآورم که دانشجویان پس از تعطیلی آخر هفته روز کارگر به محوطه دانشگاه بازگشتند، زیرا والدینشان به آنها گفتند: اکنون که «از خانه خارج شدهاند» طلاق میگیرند. بدیهی است که این یک اتفاق برای هر دانشآموزی نبود، اما به اندازه کافی اتفاق افتاد که من شروع به مطالعه این پدیده کردم (یعنی طلاق والدین در اواخر عمر) با مصاحبه با کودکان بالغ طلاق، اغلب این کودکان بالغ از والدین خود عصبانی بودند، برخی از آنها فکر میکردند که آیا تمام دوران کودکی آنها دروغ بوده است؟ در حالی که برخی دیگر به این فکر میکنند که اگر والدینشان در جوانی طلاق میگرفتند، چقدر زندگی و کودکی آنها متفاوت بود.
اکنون، به عنوان یک بزرگسال در میانسالی، وارد مرحلهای شدهام که طلاق (یا صحبت در مورد طلاق) به طور مرتب اتفاق میافتد. اگرچه برخی از زوجها تصمیم به جدایی میگیرند، اما من میشنوم که تعداد بیشماری از زوجها با بهترین نیت کنار هم میمانند، غافل از آسیبی که ناخواسته وارد میکنند. اگرچه این تصمیم اغلب با در نظر گرفتن رفاه کودکان گرفته میشود، ماندن در یک ازدواج متعارض یا ناخوشایند به جای طلاق، پیامدهای طولانی مدت و اغلب منفی دارد که بسیار فراتر از دوران کودکی بازتاب میکند.
پیامدهای منفی با هم ماندن والدین متعارض برای بچهها:
1. والدین معمولاً وقتی در یک ازدواج ناراضی هستند، کار بزرگی برای پنهان کردن تحقیر خود نسبت به همسرشان انجام نمیدهند. علاوه بر این، آنها اغلب به فرزندان خود به عنوان متحد نگاه میکنند، آنها را به درگیری میکشانند و با آنها اتحاد ایجاد میکنند، در نتیجه، بچهها احساس میکنند که بین دو والدین خود «گرفتار» شدهاند. این پویایی ناکارآمد به رابطه والد-کودک آسیب میرساند، از جمله رابطه با والدینی که آنها را به اتحاد میکشاند، زیرا اقدامات آنها میتواند به عنوان مسموم کردن رابطه کودک با کودک تلقی شود. والدین دیگر وقتی احساس میکنند که به این شکل گرفتار شدهاند، اغلب از نظر فیزیکی و ارتباطی از والدین خود کنارهگیری میکنند و کمتر احساس رضایت و صمیمیت با آنها دارند.
2. والدین وقتی در یک ازدواج ناخوشایندگیر میافتند، ممکن است ناخواسته درگیر پدر و مادر شدن باشند، انتظار داشته باشند یا از فرزندشان بخواهند که نقش بزرگسالی را ایفا کند. به طور خاصتر، فرزندپروری عاطفی یک رفتار مخرب است که زمانی رخ میدهد که والدین برای حمایت عاطفی به فرزند خود تکیه میکنند. شاید آنها اطلاعات نامناسبی از جمله دعواهایی که با همسرشان دارند، تمایل آنها به طلاق یا تحقیر شریک زندگی / پدر و مادرشان را به فرزندشان فاش میکنند. آنها همچنین ممکن است به دنبال آرامش و اطمینان از فرزند خود در مورد تصمیم خود برای ماندن در رابطه باشند و کودک را مجبور کنند که از نیازهای مراقبتی خود صرف نظر کند تا نیازهای والدین را برآورده کند و به عنوان یک همسر یا دوست عمل کند. تعجب آور نیست که فرزندپروری عاطفی اثرات منفی طولانی مدت بر کودکان از جمله فقدان تنظیم عاطفی، اختلال در روابط با همسالان، گسستگی و افسردگی دارد.
3. مدلسازی ضعیف از روابط سالم: وقتی والدین در یک ازدواج ناخوشایند و پرتعارض «برای بچهها» میمانند، ناخواسته مدلهای کاری ضعیفی از روابط یا ازدواجها ایجاد میکنند و فرزندان خود را برای شکست آماده میکنند. علاوه بر این، کودکانی که شاهد درگیریهای مکرر یا زیاد در روابط والدین خود هستند نیز ممکن است مهارتهای مدیریت تعارض مناسب را یاد نگیرند و به عادات مخربی مانند گوشهگیری، اجتناب، یا در برخی موارد حتی رفتارهای خشونتآمیز یا تکانشی تکیه کنند. این مدلهای کاری حل تعارض و ارتباطات ضعیف میتواند تأثیرات طولانیمدتی داشته باشد و بر توانایی کودکان برای توسعه و مهمتر از همه، حفظ روابط سالم و رضایتبخش با شریک عاطفی و دوستان تأثیر بگذارد.
گلنون دویل، نویسنده کتابهای Untamed and Love Warrior، در یکی از کتابهایش نوشت که وقتی فهمید که روابط زوجی خودش را برای فرزندانش نمیخواهد، متوجه شد که باید رابطهاش را ترک کند. خودتان فکر کنید: آیا این ازدواجی است که برای فرزندتان میخواهید؟ آیا شما میخواهید فرزندتان اینگونه فکر کند که شراکت متعهدانه دارید؟ آیا میخواهید فرزندتان را زیر بار نیازهای عاطفی خود بیاندازید؟
اگرچه بسیاری از والدین در هنگام تصمیمگیری برای کنار گذاشتن آن در یک ازدواج ناراضی، نیت شگفتانگیزی دارند، اما این طرح در نهایت نتیجه معکوس میدهد. بنابراین هنگامی که در آستانه پایان دادن به ازدواج خود هستید یا در حال بررسی تصمیم خود برای پایان دادن به ازدواج خود هستید، به فرزندان خود و به ویژه نتایج مثبتی که ممکن است با تصمیم شجاعانه برای ادامه دادن همراه باشد فکر کنید.