عزت نفس
عزت نفس باید به عنوان یک پیوستار در نظر گرفته شود و میتواند بالا، متوسط یا پایین باشد و اغلب در تحقیقات تجربی به عنوان یک عدد تعیین میشود.
هنگام در نظر گرفتن عزت نفس، توجه به این نکته مهم است که سطوح بالا و پایین میتوانند از نظر عاطفی و اجتماعی برای فرد مضر باشند. در واقع تصور میشود که سطح بهینه عزت نفس در وسط این زنجیره قرار دارد. تصور میشود که افرادی که در این محدوده فعالیت میکنند، از نظر اجتماعی در روابط مسلطتر هستند.
تحقیقات تفاوتهای کلیدی را بین افراد با عزت نفس بالا و پایین نشان داده است. به عنوان مثال، افراد با عزت نفس بالا بر رشد و بهبود تمرکز میکنند، در حالی که افراد با عزت نفس پایین بر اشتباه نکردن در زندگی تمرکز میکنند.
نشان داده شده است که عزت نفس پایین با چندین پیامد منفی مانند افسردگی مرتبط است.
روزنبرگ و اوون بر اساس تحقیقات تجربی شرح زیر را از افراد با عزت نفس پایین ارائه میدهند. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند بیشتر از شکست رنج میبرند و تمایل دارند رویدادها را به عنوان منفی بزرگ نمایی کنند.
به عنوان مثال، آنها اغلب نظرات غیر انتقادی را به عنوان انتقادی تفسیر میکنند. آنها بیشتر احتمال دارد اضطراب اجتماعی و سطح پایین اعتماد بین فردی را تجربه کنند.
این امر به نوبه خود تعامل اجتماعی با دیگران را دشوار میکند زیرا آنها احساس بیدست و پایی، خجالت، و ناتوانی در بیان کافی خود در هنگام تعامل با دیگران میکنند. علاوه بر این، افراد با عزتنفس پایین نسبت به افراد و گروههای درون جامعه بدبین هستند.
تحقیقات همچنین نشان داده است که اعتماد به نفس پایین با افزایش خطر بارداری در نوجوانی مرتبط است.
گیندون (2002) از مشاوران مدرسه خواست تا پنج ویژگی را فهرست کنند که به بهترین وجه دانش آموزان با عزتنفس پایین را توصیف میکند. بیش از 1000 کلمه استفاده شده است که رایجترین آنها در زیر ذکر شده است:
گوشهگیر/ خجالتی/ ساکت/ ناامن/ کمکار/ منفی (نگرش)/ ناراضی/ از نظر اجتماعی ناتوان/ عصبانی / خصمانه/ بی انگیزه/ افسرده/ وابسته/پیرو/ تصویر ضعیف از خود/ غیر ریسک پذیر/ ارتباط ضعیف
عزت نفس پایین در کودکان
لازم به ذکر است که به طور متوسط، عزتنفس در دوران کودکی نسبتاً بالا است. با این حال، تفاوتهای فردی وجود دارد و برخی از کودکان متأسف هستند که احساس عزتنفس پایین را تجربه کنند.
اعتماد بهنفس پایین در کودکان با تنبیهبدنی و خودداری از عشق و محبت توسط والدین مرتبط است. کارل راجرز این را به عنوان توجه مثبت مشروط توصیف میکند، که به موجب آن افراد تنها زمانی از سوی افراد مهم (مانند والدین) توجه مثبت دریافت میکنند که به روشی خاص عمل میکنند. این موضوع به کودک کمک میکند که آنها فقط زمانی فردی ارزشمند هستند که به روش خاصی عمل کنند (مثلاً کسب نمره A در یک آزمون).
کودکان با عزتنفس پایین به راهبردهای مقابلهای متکی هستند که نتیجه معکوس دارند، مانند قلدری، ترک، تقلب، اجتناب و غیره. اگرچه همه کودکان گاهی برخی از این رفتارها را نشان میدهند، اما وقتی این رفتارها به طور منظم ظاهر شوند، عزتنفس پایین به شدت نشان داده میشود.
از نظر اجتماعی، کودکانی که عزت نفس پایینی دارند، میتوانند گوشهگیر یا خجالتی باشند و برای آنها سرگرمی دشوار است. اگرچه آنها ممکن است دایره وسیعی از دوستان داشته باشند، اما بیشتر در معرض فشارهای گروهی قرار میگیرند و در برابر قلدری آسیبپذیرتر هستند. در مدرسه از امتحان چیزهای جدید اجتناب میکنند (از ترس شکست) و به راحتی تسلیم میشوند.
عزتنفس پایین در نوجوانان
عزتنفس در دوران نوجوانی (به ویژه برای دختران) همچنان رو به کاهش است. محققان این کاهش را با تصویر بدن و سایر مشکلات مرتبط با بلوغ توضیح دادهاند.
اگرچه پسران و دختران سطوح مشابهی از عزت نفس را در دوران کودکی گزارش میکنند، شکاف جنسیتی در دوران نوجوانی ظاهر میشود که پسران نوجوان عزتنفس بالاتری نسبت به دختران نوجوان دارند.
به نظر میرسد دخترانی که اعتماد بهنفس پایینی دارند نسبت به تصورات تصویری ایدهآل از بدن که در رسانههای غربی تداوم یافته است (از طریق روشهایی مانند مدلهای اینستاگرامی) آسیبپذیرتر هستند.